Thursday, November 1, 2007

بازی

بوسه می شود قکر

برهنه بی شرم

بوسه، لب، لبالب، لب پر

لام تا کام کامیاب

بازو می شود فکر

باز، بسته، باز و باز و باز بازی دوباره

دور شانه های من


توام می شود فکر

با تو که صبح یک خواب بودی

تن می شود فکر

تن تن تن

در نفس های تو بریده می شود من

صبح که آری بود و حالا در هجوم تو نه کم می آورد

نه آری

آری نه

در فکرهای من می آیی

و کامیابی خوابی خوش

همین حالا مگر همین حالا نبود فکر که کردیم و هم شدیم؟

01.11.2007

1 comment:

  1. بوسه می شود قکر
    لب لبالب لب پر
    لام تا کام کامیاب

    بازو می شود فکر

    باز بسته وا بسته گی

    روی شانه های من

    زن زندگی

    توام می شود فکر

    با تو
    که صبح یک خواب بودی

    تن می شود فکر

    تن تن تتن

    در نفس های تو بریده می شود من

    صبح که آری بود و حالا در هجوم تو نه کم می آورد

    نه آری

    آری نه

    در فکرهای من می آیی

    و کامیابی خوابی خوش

    همین حالا مگر همین حالا نبود فکر که کردیم و هم شدیم؟

    سلام خالده! من عادت ندارم اینجور جاها اینجور چیزها رو یادآوری کنم اما قلمی می زنم برای تو که خیال نکنی علی دوست روزهای دلواپسی نیست.در شعرهای اخیرت تلاش تازه ای می بینم که رفته رفته گذشته ی شعرت را متلاشی می کند تو نو خواهی شد پس بنویس که پشت این شعرها چند واقعن شعر که پشت بلرزاند ودل بسوزاند منتظر توست.دستی برده ام در چند سطری که توضیح بیهوده ی حرف می داد من از توضیح در شعر حالم بهم می خورد سخت کردن پروسه فهم یک خواننده بی شک احترام به مخاطب است اینجوری ریتم خوانش هم بهتر می شود راستی پیشنهاد می کنم که شعرهایت را چندباره بنویسی ضمنن این تجربه ی من را عادت کن هروقت شعری نوشتی که خوش خوشانت شد و احساس کردی که کار درخوری است بدان که کار دوباره ی تو می تواند بیشتر بپروراندش واز آن یک عالی بسازد.توشاعری خالده فقط باید در رسم جدید بیشتر تمرین کنی من مطمئنم که می رسی به یکی از دوستان گفته ام اسم تو را درپساهفتاد از یاد نبرند

    ReplyDelete