Saturday, April 19, 2008

جهان وطن

جهان وطنم؟

باشم!

جهان من هنوز پای تختی در کابل دارد

نامم هر چه طنین عوض کند،

باز به سال 1967 می رسد

سال لیلا خالد

در سینه ام هنوز زخمی از دل کندن گل می کند

فقط گم که می مانم

در سراچه های باغ علی مردان

با دختری که به افسانه بیعت کرد، پیدا می کنم بازی

بازی یی که پر بسیار عوض کرد و بردنی نشد

جهان وطنم؟
فرانکفورت چرا از من گذرنا مه می خواهند ؟

چرا هنوز دیگری هستم ؟

جهان خاتونی که دنیا ازش هزار و یک شب می خواهد

جهان وطنم

چه جهان وطنی!

در جهانی که امان اش را در بی من می داند

در دهان من حرف می گذارد

جهانی که مرگ مرا خود کشی می داند

حتا خدای آسمان مرا تعیین می کند

جهانی که بی من هیچ کم نمی آورد

با من اما بسیار

جهان وطنم

و از پنج سو رد می شوم

تا همیشه کابل پای تخت جهان من بماند

خالده نیازی

No comments:

Post a Comment